شهر مشهد تاریخچه قبل اسلام تا حال حاضر – موقعیت جغرافیایی

تاریخچه مشهد از قبل اسلام تا حال حاضر

موقعیت جغرافیایى مشهد

شهر مشهد، مرکز استان خراسان، با مساحت تقریبى دویست کیلومتر مربع، در شمال شرق ایران و در حوضه آبریز (کشف رود)، بین رشته کوه هاى (بینالود) و (هزارمسجد) واقع است. ارتفاع شهر از سطح دریا، ۹۸۰ متر و فاصله آن از تهران ۹۴۵ کیلومتر میباشد.

مشهد پیش از اسلام

گرچه تاریخ شکل گیرى شهرى با عنوان (مشهد) به آغاز قرن سوم هجرى ، یعنى مقارن با شهادت و به خاک سپارى ییکر مطهر حضرت امام رضا(ع) در آن جا برمى گردد، اما منطقه (توس) که شهر مشهد کنونى در آن واقع است تاریخى دیرینه دارد.

توس را از این رو بدین نام خوانده اند که بنیانگذار و نخستین حکمران آن، فردى به نام (توس بن نوذر) سپهبد نام آور کیخسرو پادشاه کیانى ، بوده است.

از تاریخ این شهر در قبل از اسلام، به جز افسانه اى چند، آگاهى چندانى در دست نیست. ولى با توجه به اسناد موجود، مى توان حدس زد که این شهر در اواخر حکومت ساسانیان، یکى از مرزدارى هاى سر راه گرگان و نیشابور به مرو و بلخ، و از ولایت هاى مشهور در خراسان بزرگ بوده است.

شهر مشهد در دوره اسلامى

به گفته تاریخ نویسان، هنگامى که یزدگرد سوم از برابر سپاهیان مسلمان عرب گریخت، به خراسان روى آورد. سپاه مسلمانان به فرماندهى احنف بن قیس که مامور فنح خراسان بودند وى را تعقیب کردند.

یزدگرد که آنان را به دنبال خویش یافت، راهى (توس) شد تا از (کنارنگ توس) مرزبان خود در آن خطه پناه بخواهد، اما (کنارنگ) با این بهانه که از یک سو، توس گنجایش موکب بزرگ پادشاهى را ندارد، و از سوى دیگر، پناه دادن به پادشاه، امکان یورش سپاه مسلمانان را افزایش مى دهد، یزدگرد را از توس راهى (مرو) کرد.

حاکم مرو نیز در آغاز به استقبال یزدگرد شتافت، اما سرانجام از او رخ برتافت و آخرین شاه ساسانى در سال ۳۱ هجرى به دست آسیابانى در مرو کشته شد.

کنارنگ توس هم که حاکمى سودجو و عافیت طلب بود، با احساس خطر از سپاه مسلمانان، طى نامه اى از عبدالله بن عامر، امان خواست و عهد کرد که اگر پیشنهاد او پذیرفته شود، در فتح نیشابور مسلمانان را یارى خواهد داد. پس چنین کرد و به امارت نیشابور دست یافت.

با این ترفند، کنارنگیان، به رغم فتح خراسان، همچنان نفوذ خود را در خطه توس حفظ کردند و تا پایان عصر اموى و چیرگى سپاه ابومسلم در سال ۱۲۹ هجرى ، در آن جا ماندند و تنها پس از یورش سرداران ابومسلم بود که آن جا را رها ساختند.

شهر مشهد در دوره امویان

از تاریخ توس در دوران امویان نیز خبر چندانى در دست نیست. تنها باید از مهاجرت و اقامت و درگذشت (خواجه ربیع بن خثیم) از یاران ابن مسعود صحابى یاد کرد که در حدود سالهاى ۳۵ هجرى راهى خراسان شد و در (نوغان) اقامت گزید و در سال ۶۱ در همان جا رحلت کرد و دفن شد.

شهر مشهد در دوره عباسیان

در دوره عباسیان، گرچه فرمانداران خراسان از جانب حکومت مرکزى برگزیده مى شدند، اما بى کفایتى این والیان و جنبشهایى که در گوشه و کنار این خطه رخ مى داد، گاه مردم را چنان برمى آشفت که خواهان برکنارى ایشان مى شدند.
از جمله در سالهاى پایانى قرن دوم، آن زمان که على بن عیسى والى خراسان بود، فتنه و آشوب تا آن اندازه در خراسان بالا گرفت که (هارون الرشید) در سال ۱۸۹ خود براى سرکوب شورش، رهسپار ولایات شرقى شد.

اما على بن عیسى ، فرصت طلبانه، و با هدایاى بسیار، در رى نزد او آمد و هارون او را در حکمرانى خراسان پایدار داشت.

ولى با سپرى شدن یک سال، شورش از حد گذشت و هارون وى را برکنار نمود. در سال ۱۹۲ نیز خود براى استقرار امنیت کامل، راهى خراسان شد و در باغ حمیدبن قحطبه اقامت گزید.

یک سال پس از آن چنان بیمار شد که همان جا مرد و در تالار بزرگ کاخى که در آن باغ قرار داشت، به خاک سپرده شد.

از توس تا مشهد

(توس)، در دل خود شهرهایى داشته، که (نوغان) و (طابران) از آبادترین آنها بوده و آورده اند که این دو شهر هزار قریه و آبادى را در بر مى گرفته است…. در طول تاریخ، گاه (نوغان) اعتبار افزونترى مى یافته و زمانى (طابران) رونق بیشترى ۰داشته است.

جایى که اکنون به نام (شهر توس) معروف است و آرامگاه فردوسى، حماسه سراى نامدار ایران در آن قرار دارد، تنها بخشى از توس قدیم، یعنى همان (طابران) است، که بقایاى ارگ و باروى نیمه ویرانى که مردم آن را (قصر مامون) مى خوانند و بناى بزرگى که به (بقعه هارونیه) مشهور شده است، در آن پیداست.

این محل، در حال حاضر حدود بیست کیلومترى شمال غربى شهر مشهد است. دیگر شهر بزرگ و نامدار (توس)، (نوغان) بوده که اینک در دل شهر مشهد قرار دارد.

یکى از آبادى هاى پیرامون (نوغان)، روستایى به نام (سناباد) بوده که آب و هوایى خوش و مطبوع، کشتزارهایى پربار، قنات هایى سرشار و بوستانهایى شاداب و سرسبز داشته است.

باغ حمید بن قحطبه

در فاصله میان نوغان و سناباد، باغى از آن حمیدبن قحطبه بوده که در میان آن کاخى باشکوه داشته است. حمید بن قحطبه طایى فرزند یکى از سرداران سپاه ابومسلم بود که با راندن کنارنگیان، حکومت توس را در دست گرفت و در این بوستان سکنى گزید.

درباره پیشینه بناى کاخ یادشده، دیدگاههاى گوناگونى وجود دارد. برخى آن را به اسکندر، گاه به سلاطین حمیر و گاه به دوران ساسانیان نسبت مى دهند.

حتى برخى بر این باورند که این بنا، به فرمان مامون و پس از دفن پدرش هارون در باغ حمید، و به منظور پاسداشت یاد و نام وى ساخته شده است.

به هر رو، این باغ، هم به دلیل موقعیت مکانى و هم به جهت دربرداشتن امکانات آسایشى ، در آن دوره کانون همه تحولات سیاسى توس بوده است.

 

اقامت امام رضا(ع) در باغ حمید بن قحطبه

امام رضا علیه السلام نیز در سفر خود از مدینه و پیش از رسیدن به مرو و گرفتن حکم ولایتعهدى ، در آن اقامت کرده اند.

شیخ صدوق در کتاب (عیون اخبار الرضا علیه السلام) از ورود حضرت به باغ حمید بن قحطبه دو گزارش مى دهد که خواندنى است:

نخست آن که، وقتى امام رضا (ع) نزد قبر هارون رفت، با دست خود خطى بر یک طرف قبر کشید و فرمود: این جا تربت من است و من در همین جا دفن خواهم شد و خداوند بزودى این مکان را محل آمد و شد شیعیان و دوستان من قرار خواهد داد.

به خدا سوگند! اگر شیعه اى مرا زیارت کند و بر من درود فرستد، شفاعت ما اهل بیت و غفران خداوند بر او واجب مى شود. پس نماز گزارد و دعا کرد و سپس سر بر سحده اى طولانى نهاد…

و دیگر آن که، چون حضرت به کاخ حمید وارد شد، جامه هاى خود را در آورد و به حمید داد. حمید هم آنها را به براى شستشو به کنیز خود سپرد. دیرى نگذشت که کنیز بازگشت و گفت: این نوشته را در یقه پیراهن حضرت یافتم.

حمید محتواى آن نوشته را از امام پرسید و حضرت در پاسخ فرمود: این حرزى است که من آن را پیوسته همراه خود دارم… هر کس آن را در گریبان خود نگه دارد، از بلا و شر شیطان در امان خواهد ماند……

 

شهادت امام رضا علیه السلام

مامون به منظور جلب حمایت شیعیان و دست یابى به حکومتى دیرپا، با فراخوانى امام رضا(ع) به پذیرش ولایتعهدى ، امام را در دهم شوال سال ۲۰۱ از مدینه به مرو آورد و سیاستمدارانه دستور داد تا به نام امام خطبه بخوانند و سکه بزنند….

یک سال و نیم بعد، و پس از سپرى شدن ماههایى پرحادثه، که شرح آن در جاى خود آمده است، مامون، امام را همراه خود کرد و مرو را به قصد بغداد پشت سرگذاشت. مامون، ابتدا در شهر سرخس، وزیر زیرک خود، فضل بن سهل را به قتل رساند و آن گاه که به توس رسید، در (نوغان) توقف کرد و در همان درنگ کوتاه، نقشه پلید خویش را به اجرا گذاشت و با مسموم ساختن امام علیه السلام، آن حضرت را در روز آخر ماه صفر سال ۲۰۳ هجرى به شهادت رسانید.

پیکر پاک امام را پس از شهادت، در تالار باغ حمید بن قحطبه و در کنار قبر هارون، همان جا که امام خود پیشتر اشاره فرموده بود، دفن کردند.

بدین سان، باغى که تا آن هنگام مرکز تصمیم گیرى هاى کلان سیاسى بود، به محل آمدوشد دلدادگان زیارت تربت حضرت امام رضا(ع) و شیعیان مخلصى بدل گشت که اینک آرزوهاى خویش را در سرنهفتن بر خاک مزار محبوب خویش مى جستند…. و تربت پاک امام از آن تاریخ، همچون نگینى گردبد که زائران حضرتش حلقه وار آن را در میان گرفتند و بر گرداگرد آن سکنى گزیدند….

این خود، سرآغاز شکل گیرى هسته هاى اولیه شهر مشهد است. بنابراین، تاریخ مشهد را نمى توان بدون توجه به پیشینه شکل گیرى حرم مطهر به کاوش نشست.

این دو، چنان به هم گره خورده اند که در ادوار گوناگون تاریخ، تحولات و دگرگونی هاى هر کدام، در رشد و توسعه آن یک نشان نهاده است.

از این پس، تاریخ شهر مشهد و تحولات عمده آن را به تفکیک حکومت هایى که در ایران فرمان رانده اند، بررسى مى کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *